امیر علی جانامیر علی جان، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

امیرعلی پسراژدها سوار

امیر و طوطی سخن گو

  امیر وقتی شنید یه جا خانومه تو مغازه اش طوطی سخن گو داره خاله نانا رو مجبور کرد برن طوطی رو از نزدیک ببینه طوطی هم همش بهش میگفت سلام آقا سلام امیر هم کلی ذوق میکرد. ...
24 آذر 1391

دروغی که واقعی شد

  اینجا امیر جون برای اینکه فرداش به مدرسه نره گفت آی مریضم آی گلوم آی حالم بده. ولی بعدش من گفتم باشه نرو عیب نداره.بعد به بابا احسان گفتم بیا بستنی بخوریم که امیر یهو گفت منم میخوام گفتم مگه تو مریض نبودی گفت نه حالم خوبه می تونم بستنی بخورم. ولی چون نباید بخوره منم براش سوسیس درست کردم با سس روش شکلک کشیدم و جیگر جان میل نمودند   ولی عشقم امروز واقعا مریض شد و حال نداره منم خیلی ناراحتم واس همین نمیفرستمش مدرسه تا تبش پایین بیاد البته توی اون حالتم همش میگفت آی تب دارم ولی باید برم مدرسه توجه توجه یعنی نرم مدرسه منم اصلا حوصله ندارم ...
24 آذر 1391

تی وی ممنوع

  قربونت بشم که انقدر حساسی . وای از دست مدرسه تو خسته شدیم والله میدونین دوست جونیا امیر همیشه نمره 20 میگیره اما به جای اینکه به امیر جایزه بدن به 2 نفر دیگه دادن و کلی ناراحت شده موقع برگشت سرویس مدرسش بهش میگه چون تلویزیون نگاه میکنی امیر اومد خونه اصلا حاضر نبود از کنار تلویزیون رد بشه رفت همه کتاباشو آورد درس خوند هرچی میگفتم تو بلدی راضی نمیشد و حتی روز بعدش با تمام کارتهای جایزش رفت تا جایزه بگیره و موفق هم شد و روز بعد تلویزیون تماشا کرد ...
16 آذر 1391

امیر و محرم

راستش شاید تقصیر ما باشه که گل پسرم یه جورایی تنبلی میکنه اما باید بگم اون چند شب محرم حاظر نشد بره بیرون اینجا هم فقط برای چند دقیقه قبول کرد چون از راه رفتن زیاد خوشش نمیاد میگه فقط با ماشین بریم و اصلا جاهایی که غمگین باشه دوست نداره اینم از گل پسر ما که همه جوره عاشقشیم ...
16 آذر 1391

برای تو

قضیه از این قراره امیر وقتی باران جونو دید خیلی خوشش اومد که رفته تو یخچال یا داره گیتارو میخوره منم گفتم چون دوسش داری براش یه قلب بفرست ...
6 آذر 1391
1